روز مادر
دیروز روز مادر بود عزیزم دیروز عصر واسه مامانم کادو گرفتم (یه جفت سینی) و رفتم خونشون، بعدشم با کمک هم واسه شام کتلت درست کردیم و بابایی هم شب با یه جعبه شیرینی اومد اونجا عمه ها و خانم های عمو هم اومده بودن خونه مامان بزرگ، که تا ما رسیدیم خونه داشتن می رفتن. مامان بزرگ بابا رو قسم داده بود که نمی خواد واسم کادو بخرید، دستش درد نکنه ...
نویسنده :
حمیده
22:27